- فراز گردیدن
- بسته شدن، باز شدن (اضداد)
معنی فراز گردیدن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
گشاد شدن فراخ گشتن
خلاص شدن نجات یافتن رستگار گشتن، به کام دل رسیدن، دست یافتن، استنباط کردن، غلبه کردن
پیروز گردیدن
سنگین شدن ثقیل شدن، یا گران گردیدن خواب. خواب سنگین عارض شدن: آدمی پیر چوشد حرص جوان میگردد خواب در وقت سحر گاه گران میگردد. (صائب) یا گران گردیدن سر. تکبر فروختن، سرمست شدن: گاه آن آمد کز شادی پر گردد دل وقت آن آمد کز باد گران گردد سر. (فرخی)، زیاد شدن قیمت افزون شدن بها
آشکار شدن، شایع شدن، فاش شدن، برای مثال چرا گوید آن چیز در خفیه مرد / که گر فاش گردد شود روی زرد (سعدی۱ - ۱۵۴)
آشکار شدن ظاهر شدن یا فاش شدن خبر. پراگنده شدن خبر
فدا شدن
نزدیک شدن، فرا رسیدن، در آمدن داخل شدن، فراهم آمدن پیدا شدن
مفتخر شدن سربلند گشتن